انگشتر گنج دست
سید ابوالحمد مهدى بن نزار حسنى قائنى از حاکم ابو القاسم حسکانى، و او از ابوالحسن محمد بن قاسم فقیه صیدلانى، و او از ابو محمد عبدالله بن محمد شعرانى، و او از ابو على احمد بن على بن رزین بیاشانى، و او از مظفر بن حسین انصارى، و او از سدى بن على ورّاق، و او از یحیى بن عبد الحمید حمانى، و او از قیس بن ربیع، و او از اعمش، و او از عبایة بن ربعى روایت کرده که روزى عبدالله بن عباس به کنار چاه زمزم نشسته بود و به تعبیر «قال رسول الله» حدیث از پیغمبر (ص) نقل مىکرد، در این اثناء مردى که صورت خود را به عمامهاش پوشانیده بود وارد شد و نشست،..
پوشیدن انگشتر در اسلام سنت است، پیشوایان معصوم: پیغمبر اسلام و حضرات ائمه علیهم الصلاة و السلام بدین سنت مقید بوده اند، و بر انگشتر هر یک از آنها جمله یا کلمهاى خاص منقوش بوده که در کتب تاریخ و حدیث دقیقاً محفوظ مانده است .
راغب در محاضرات آورده که: پیغمبر(ص) و اصحابش انگشتر را به دست راست مى کردند و اولین کسى که انگشتر را به دست چپ کرد معاویه بود.
ابن ابى عمیر گوید: از امام کاظم (ع) پرسیدم که به چه سبب على (ع) انگشتر را به دست راست مى کرده؟ فرمود: بدین سبب که آن حضرت پس از پیغمبر (ص) امام اصحاب یمین بوده و این یکى از نشانهاى شیعه ما است و نشانهاى دیگر شیعه عبارتند از: مواظبت در اوقات نماز و اداى زکوة و همدردى با برادران و امر به معروف و نهى از منکر.
از امام صادق (ع) روایت است که پیغمبر(ص) جز مدت کوتاهى انگشتر به دست نکرد و پس از آن ترک کرد.
نقل است که امام عسکرى (ع) در سال دویست و شصت در حالى که جمعى از شیعیان در حضور حضرت بودند فرمود: ما تا کنون به شما دستور داده بودیم که انگشتر را در دست راست کنید چه ما در میان شما بودیم، و از هم اکنون که ما در میان شما نباشیم و غیبت ما آغاز مىشود شما وظیفه دارید که انگشتر را به دست چپ کنید تا روزى که دولت ما و شما آشکار گردد و این بهترین نشان شما است بر ولایتتان با ما اهلبیت.
حاضران در حضور حضرت انگشترها را از دست راست خود بدر آوردند و به دست چپ کردند و فرمود: این فرمان را به شیعیان ما ابلاغ کنید.
از امیرالمؤمنین (ع) روایت شده که فرمود: کسى که بر نگین انگشترش نام خدا نقش شده باشد هنگامى که به بیت الخلا مى رود آن را از دستى که با آن تطهیر مى کند بیرون آرد. (بحار:۴۲ و ۷۸ و ۱۰)
انگشتر بخشیدن على (ع):
شأن نزول آیه مبارکه (انما ولیکم الله و رسوله و الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکوة و هم راکعون)(مائده:۵۵) ، حسب تفسیر مفسرین شیعه و اکثر مفسرین و محدثین از اهل سنت:
سید ابوالحمد مهدى بن نزار حسنى قائنى از حاکم ابو القاسم حسکانى، و او از ابوالحسن محمد بن قاسم فقیه صیدلانى، و او از ابو محمد عبدالله بن محمد شعرانى، و او از ابو على احمد بن على بن رزین بیاشانى، و او از مظفر بن حسین انصارى، و او از سدى بن على ورّاق، و او از یحیى بن عبد الحمید حمانى، و او از قیس بن ربیع، و او از اعمش، و او از عبایة بن ربعى روایت کرده که روزى عبدالله بن عباس به کنار چاه زمزم نشسته بود و به تعبیر «قال رسول الله» حدیث از پیغمبر (ص) نقل مىکرد، در این اثناء مردى که صورت خود را به عمامهاش پوشانیده بود وارد شد و نشست، و هر گاه ابن عباس مىگفت: «قال رسول الله» او نیز مىگفت: «قال رسول الله» و حدیثى از آن حضرت نقل مىکرد. ابن عباس رو به وى کرد و گفت: تو را به خدا سوگند مىدهم بگو کیستى؟ وى چهره بگشود و گفت: اى مردم! هر که مرا شناسد شناسد، و هر که نشناسد من جندب بن جناده بدرى، ابوذر غفارى هستم، از رسول خدا (ص) به این دو گوشم شنیدم و اگر دروغ بگویم هر دو کر شوند، و به این دو چشمم دیدم و اگر دروغ بگویم هر دو کور گردند، که مىفرمود: «علىّ (ع) قائد البررة و قاتل الکفرة، منصور من نصره، مخذول من خذله» . روزى از روزها نماز ظهر را پشت سر پیغمبر (ص) ادا نمودم، در آن حال سائلى وارد مسجد شد و از مردم چیزى خواست، کسى چیزى به وى نداد، سائل دست به آسمان براورد و گفت: خداوندا گواه باش که در مسجد پیغمبرت از مسلمانان طلب حاجت نمودم و کسى چیزى به من نداد، على (ع) در حال رکوع بود، انگشت کوچک خود را که انگشتر در آن بود بسوى سائل اشاره نمود، سائل بیامد و انگشتر را بستد و برفت، پیغمبر (ص) که این صحنه را ناظر بود، دست به آسمان برداشت و گفت: خداوندا! برادرم موسى (ع) از تو خواست که وى را شرح صدر عطا کنى و کار رسالتش را بر او آسان گردانى و لکنت از زبانش بردارى و هارون برادرش را دستیارش فرمائى، خواستهاش را مستجاب داشتى و در پاسخش فرمودى: (سنشدّ عضدک باخیک و نجعل لکما سلطانا فلا یصلون الیکما)، خداوندا من ـ محمد ـ پیامبر برگزیده توأم، خداوندا مرا (نیز) شرح صدر عطا فرما و کارم را آسان گردان و یکى از خاندانم ـ که آن على باشد ـ به وزارت و پشتیبانى من منصوب دار که پشتم را بدو استوار دارم. ابوذر گفت: بخدا سوگند هنوز آخرین کلمه دعاى پیغمبر (ص) تمام نشده بود که جبرئیل از جانب ربّ العزّه فرود آمد و گفت: اى محمد بخوان. پیغمبر فرمود: چه بخوانم؟ گفت: بخوان: (انّما ولیّکم الله و رسوله و الذین آمنوا…).
این حدیث را به همین سند ابواسحاق ثعلبى در تفسیر خود نقل کرده. ابوبکر رازى در کتاب احکام القرآن ـ چنانکه مغربى از او روایت نموده ـ و نیز، رمّانى و طبرى گفتهاند: این در شأن على (ع) نازل شد، موقعى که آن حضرت انگشتر خود را در حال رکوع به سائل داد. مجاهد و سدى نیز همین قول را تأیید نمودهاند، ابو جعفر (باقر) و ابوعبدالله (صادق) علیهماالسلام و همه علماء اهلبیت همین قول را قائلند… (مجمع البیان)
مرحوم مفید در امالى و سیوطى در درّ المنثور و طبرانى و ابو نعیم هر یک به سند خود از ابو رافع روایت کنند که گفت: روزى به خانه پیغمبر (ص) رفتم آن حضرت به خواب بود و احتمال دادم در حال وحى است. به گوشه اتاق نگریستم، مارى را در آنجا خفته دیدم، بخود گفتم: اگر مار را بکشم پیغمبر از خواب بیدار مىشود لذا بین پیغمبر(ص) و مار بخفتم که اگر آسیبى رخ دهد مرا باشد. لحظاتى گذشت و حضرت بیدار شد و این آیه همى خواند: (انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون)سپس فرمود:
سپاس خداوندى را که نعمتش را بر على تمام کرد و گوارا باد لطفى که خدا به وى نمود. سیوطى و طبرانى و ابو نعیم در دنباله حدیث چنین مىگویند: خطیب در کتاب متفق و مفترق خویش آورده که ابن عباس مىگفت: على (ع) انگشتر خود را در حال رکوع صدقه داد و چون رسول الله انگشتر را بدست سائل دید به وى فرمود: این را از کجا بدست آوردى؟ وى گفت: از آن کس که در رکوع است. آنگاه این آیه فرود آمد.
در مصباح آمده که واقعه بخشیدن انگشتر در روز بیست و چهارم ذیحجه بوده. و از ابوذر روایت شده که در نماز ظهر بوده و به روایتى در نافله ظهر بوده. (بحار:۳۵/۱۸۵)
از عمر بن خطاب نقل شده که گفت: به خدا سوگند من چهل انگشتر در رکوع تصدق کردم که چنین آیهاى دربارهام نازل گردد ولى نشد.
حسّان بن ثابت بدین مناسبت این اشعار بسرود:
على امیرالمؤمنین اخو الهدى و اول من ادّى الزکوة بکفّه فلما اتاه سائل مدّ کفه فدسّ الیه خاتما و هو راکع فبشّر جبریل النبى محمد ابذاک و جاء الوحى فى ذاک ضاحی
و افضل ذى نعل و من کان حافی و اول من صلى و من صام طاوی الیه و لم یبخل و لم یک جافی و مازال اداها الى الخیر داعی ابذاک و جاء الوحى فى ذاک ضاحی ابذاک و جاء الوحى فى ذاک ضاحی
(سفینة البحار)
آموزش کامل گنج یابی در ایران (پکیچ دفینه و زیرخاکی مشک آبادی)
تمام اطلاعات و منابع مهم گنج یابی و دفینه یابی به زبان فارسی در این مجموعه موجود است. دانلود بزرگترین مجموعه آموزش کامل گنج یابی و نشانه های دفینه (پکیج دفینه و زیرخاکی مشک آبادی) مجموعه بزرگ و کم نظیر آموزش کامل گنج یابی در ایران، اولین کامل ترین پکیچ گنج یابی و نشانه های ...
دانلود کتاب رمز گشایی جوغن ها(شناخت گنج یابی)
دانلود کتاب رمز گشایی جوغن ها، کتاب گنج یابی و آشنایی با دفینه ها +تصویری کاسه ها و جوغن ها شناخت جوغن ها در گنج یابی بسیار مهم است چون: يکي از بيشترين علايمي که در ايران عزيز وجود داره سنگ کاسه و جوغنها هستند کاسه ها به طور معمول نشانه قبر هستند اما بعضي مواقع تفسير ديگري نيز ...
دانلود کتاب گنج باستان (آموزش دفینه یابی)
دانلود کتاب گنج باستان ، شناخت شیوه های گنج یابی و دفینه با تصاویر کتاب گنج باستان مطلب و تصاویر مستدل و جمع آوری شده در مورد دفینه و اماکن باستانی و شیوه های شناخت گنج و دفینه یابی می باشد. این اطلاعات با ارزش و کمیاب، مجموعه مطالعات تجربی و نیز استخراج از کتابهای نایاب و ...
دانلود کتاب دویست نشانه دفینه و گنج
کتاب 200 نشانه دفینه ،منبعی ارزشمند برای شناسایی و آگاهی از دویست علامت، سمبل و نشانه در گنج یابی و بهترین راهنما برای درک مفاهیم گنج نامه ها و نسخه های دفینه می باشد. در کتاب دویست نشانه دفینه و گنج ، علائم و دفینه ها با تصویر واضح طراحی شده و طی جدول بندی منظم و علمی معنای ...
نظرات شما عزیزان: